در این گزارش آمده است که «در این دیدار خاتمی به هاشمی رفسنجانی
پیشنهاد کاندیداتوری ارائه می کند و می گوید: بهتر است شما در انتخابات ریاست جمهوری
آتی کاندیدا شوید؛ چرا که از نظر بنده، بسیاری از سیاسیّون و مردم؛ شما بهترین گزینه
برای ریاست جمهوری محسوب می شوید.
ظاهرا در ادامه این دیدار هاشمی پیشنهاد وی را نمی پذیرد و در عین حال پیشنهادی
را به خاتمی ارائه می کند.
هاشمی در پیشنهاد انتخاباتی خود خطاب به خاتمی می گوید: «بهتر است همچون اصولگرایان که ساز و کار ائتلافی را برای معرفی کاندیدای خود در نظر
گرفته اند، اصلاح طلبان نیز به سمت تشکیل یک ائتلاف بروند. همانطور که اصولگرایان "ائتلاف سه گانه" را برای رسیدن به اجماع برگزیده و معرّفی کرده اند، خوب است
که اصلاح طلبان هم "ائتلاف 2+1" را با حضور جنابعالی و آقایان "اسحاق جهانگیری" و "حسن روحانی"
تشکیل دهند.»
در ادامه گزارش مطرح شده از این دیدار آمده: هاشمی با تأکید بر فصل الخطاب بودن نظر خاتمی در این ائتلاف اضافه می کند: اگر خروجی "ائتلاف سه نفره" برای کاندیداتوری، شما باشید که بهترین حالت برای اصلاح طلبان بوجود خواهد آمد. در غیر اینصورت ضمن موافقت با کاندیداتوری یک نفر از بین «جهانگیری» و «روحانی» از آنها حمایت کنید. البتّه خاتمی تمایلی به این پیشنهاد نشان نداده است.»
امروز نیز «روزنامه
شرق» منتسب به اصلاحات در تیتر 1 خویش در گزارشی مفصّل به بررسی این نشست پرداخت.
«شرق» در مطلبی با عنوان «نشست بررسی آرایش سیاسی/ خاتمی و هاشمی دیدار و مذاکره
کردند» نوشت: «دیدار خاتمی و هاشمی در گفتگوی «شرق» با دو نفر از نزدیکان دو رئیس جمهوری
پیشین تأیید شد. دیداری که به گفته «محسن هاشمی» و «زهرا اشراقی» (همسر رضا خاتمی)
در هفته های گذشته برگزار شده است. روایت ها امّا از این جلسه متفاوت بود. برخی از
توافق این دو چهره بر سر حضور خاتمی در انتخابات سخن گفتند و برخی از توافق هر دو بر
سر حمایت از فرد دیگری از جریان اصلاح طلب خبر دادند.
دیروز امّا سخنان «محسن هاشمی»،
هنگام ثبت نام برای کاندیداتوری در «انتخابات شورای شهر» به نتایج این جلسه تعبیر شد.
برخی از سایت های خبری به نقل از «محسن هاشمی» خبر دادند که: آیت الله هاشمی تا 15
روز آینده برای کاندیداتوری تصمیم میگیرد. ایشان باید خودش برای کاندیداتوری تصمیم
بگیرد امّا فشارها و درخواست ها برای کاندیداتوری آیت الله هاشمی زیاد شده و ایشان
در این مدّت 15روزه تصمیم خود را خواهند گرفت که بیایند یا نیایند. پس از انتشار این
خبر، برخی از افزایش احتمال نامزدی هاشمی در انتخابات سخن گفته و این موضوع را نتیجه
جلسه مشترک دانستند امّا «محسن هاشمی» در گفتگو با «شرق» در توضیح این جمله گفت: منظور
من این بود که تا روز ثبت نام برای انتخابات 15 روز بیشتر باقی نمانده و آقای هاشمی
هر تصمیمی که قرار باشد بگیرند، در این 15 روز خواهند گرفت! آقای خاتمی و پدرم دیدارهایی
در قالب دید و بازدید عید با یکدیگر داشتند. یعنی آقای خاتمی به دیدار پدرم رفتند و
در پاسخ به این دیدار نوروزی آقای هاشمی هم به دیدار آقای خاتمی رفتند. در حال حاضر
فشارها به این دو بزرگوار برای حضور در انتخابات بسیار زیاد شده است. تصمیم در این
خصوص مطمئنّاً بستگی به خودشان دارد. اما اینکه چه تصمیمی بگیرند هنوز مشخص و قابل
پیشبینی نیست.
«زهرا اشراقی» نیز در پاسخ به این سئوال که: "گفته شده در این دیدارها بر سر حمایت از کاندیداتوری فردی به غیر از خودشان تصمیم گرفتهاند؟"، گفت: در این خصوص نمیتوانم اظهارنظر کنم.».
آنچه درباره اخبار مربوط به این دیدار مطرح می شود این است که چرا
هاشمی و خاتمی درباره آمدن یا نیامدن "دست دست" می کنند و هر یک کاندیداتوری را به دیگری تعارف می زند؟
به نظر می رسد با نزدیک شدن بیشتر مجموعه های سیاسی تکنوکرات و حلقه یاران هاشمی به اصلاح طلبان و بالعکس؛ تلاش ها برای رهبری یک مجموعه فراگیرتر ملموس شده است.
هاشمی خود را رهبر نیروهای کارگزاران و مدیران میانی دولت خویش می داند و آنها نیز بارها ثابت کرده اند حاضرند در طرّاحی های هاشمی دخیل باشند از طرفی خاتمی با سابقه ریاست جمهوری اش و برَندی که از این رهگذر به دست آورده است خود را رهبر اصلاحات می داند و البتّه بسیاری از قبایل سیاسی اصلاح طلب نیز حاضرند فقط زیر ردای وی به اجماع برسند. حال که کارگزاران و اصلاحات در حال هماهنگی سازمانی و تشکیلاتی حدّاکثری هستند مجموعه سیاسی پُرنفوذتری ایجاد خواهد شد، لذا رقابت برای رهبری جدید بین خاتمی و هاشمی شکل گرفته است.
اینکه خاتمی از هاشمی می خواهد وارد گود انتخاباتی شود و وی حامی هاشمی باشد به نوعی نشان دهنده موضع برتر خاتمی نسبت به هاشمی می تواند باشد؛ و به همین دلیل هاشمی چنین دوقطبی را نمی پذیرد؛ و اینکه هاشمی از خاتمی می خواهد او تحت سامانه 2+1 وارد کارزار انتخابات شود نیز از منظری مؤیّد این است که هاشمی خود را در موضع بالاتر می بیند؛ چیزی که خاتمی زیر بار آن نمی رود. و سئوال این است که آیا تلاش های بدنه اصلاحات و تکنوکرات ها برای وحدت تشکیلاتی و نیل به یک کاندیدای اجماعی به دلیل اختلافات هاشمی و خاتمی بر سر رهبری جریان جدید وارد کُما می شود یا خیر؟
از این گذشته می توان حدس زد ترس از شکست بزرگ نیز در این تردیدها تأثیرگذار باشد. چرا که هم خاتمی و هم هاشمی می دانند ورود به این انتخابات و شکست در آن، به معنای پایان زعامت خود بر بخش بزرگی از مجموعه های سیاسی کشور و مرگ گفتمانی آنها است. هر دو به نوعی – بخصوص هاشمی- طعم دور افتادن از میدان داری در توده های مردمی بعد از شکست های انتخاباتی گذشته شان را چشیده اند، لیکن اینبار وضعیّت فرق می کند و این مرگ باعث خواهد شد هر دو جایگاه فعلی شان بین نیروهای تکنوکرات و اصلاح طلب را نیز از دست بدهند و این مسئله باعث می شود تردیدها برای آمدن بیشتر شود. زیرا در این صورت رهبری آنها بطور جداگانه بر نیروهای تکنوکرات و اصلاح طلب در بُرهه های بعدی سیاسی زیر سئوال خواهد بود.